توضیحات
خلاصهای از اینجا محل دیدار ماست
«… دستانش به تازگی دو جور حرکت را آموخته بوند، دستان عاشق و دستان مادر. هر دو جور حرکات گرچه متضاد یکدیگرند، سرشار از ظرافت اند. حرکات مادرانه مطمئن و آرام؛ حرکات عاشقانه اغواگرانه و شوق انگیز… در تمام طول زندگی اش بدنش مایۀ تألمش بود. او فقط در شعرهایش لباس هایش را درمی آورد، همان شعرهایی که درعین حال لباس هایش بودند… وقتی مادرم زنده بود با او خیلی جور بود، چون یک وجه اشتراک بسیار عمیق داشتند، چیزی که لازم نبود درباره اش صحبت کنند. هر دو توافق داشتند که برای یافتن هر معنایی در زندگی، جستجو کردن در جاهایی که به همه توصیه شده، بیهوده است. معنی فقط در رازها یافت می شود.»
بخش هایی از کتاب “اینجا محل دیدار ماست” نوشتۀ جان برجر که با ترجمۀ فرناز حائری و از مجموعۀ “داستان های کوتاه و بلند” نشر حرفه نویسنده است.
در این کتاب، راوی در بعدازظهر گرمی در لیسبون، مادر خود را که سالها پیش از دنیا رفته است، نشسته بر نیمکتی در پارک میبیند. مادرش به او میگوید: “مردهها در همان جایی که دفن میشوند، نمیمانند“. از اینجا سفری شگفت آغاز میشود و با نثری روان و زیبا از لندن 1943 به لهستان و غاری کهن و هتلی در مادرید میرویم. ترکیبی از خاطره و تأمل و مراقبه، مکثی در زمان و مکان، که کماکان جا پای خود را در زمان حال حفظ میکند و طعم لحظات را برجسته و ملموس میسازد. برجر به کسانی تجسم و تکلم میبخشد که دوستشان داشته و دلسوزشان بوده است.جان برجر، داستان نویس، شاعر، منتقد و نظریه پرداز هنر در انگلستان به دنیا آمد و سالها در روستای کوچکی در فرانسه زندگی کرده است.
کتاب داستانی دیگری از برجر با نام “از آ به خ“؛ حکایتی به روایت نامه ها، از طریق نشر حرفه نویسنده چاپ و منتشر شده است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.