توضیحات
کتاب درباره بیداری – آیدین رحیمی پورآزاد در مقدمهی کتاب خود نوشته است:
«نوشتهها و مرور خاطرات در این کتاب کمک میکند تا بفهمم چه بر من گذشته. برای اینکه زندگیام شکل سرنوشت به خود بگیرد، باید از همه چیز، از همهی این سالها فاصله میگرفتم؛ شاید به همین خاطر است که سونتاگ میگفت: «زندگی تنها آنگاه که به سرانجام رسیده باشد، می تواند تمامی شکل و معنایی را که به خود گرفته آشکار کند.» برای من معنای جهان در خیره شدن به همهی این جزئیات خلاصه میشود. خیره شدن در همهی چیزهایی که دیگر هیچکس به یادش نیست، هیچ کس به آنها فکر نمیکند.
از طرفی، هم نوشتن خاطرات کمک میکند تا فراموش کنم. اگر فراموشی نبود، دیگر هیچکس، هیچگاه عاشق نمیشد، هیچکس به هیچچیز امید نمیبست.
معنای این کتاب، در جایی دیگر، در کلیتاش و احتمالاً درست هنگام بسته شدنش بهدست میآید. شاید هنگام روبرویی با دنیا و امر روزمره. زمانی که همهی جزئیات –همهی عکسها و یادداشتها- یکجا، بر هم تلنبار شوند. یعنی لحظهای که کتاب در انتزاعیترین شکلاش، شبیه به فضای ذهن متراکم، آشفته و سردرگم آدمی هنگام تصمیم به مواجهه با دنیای کنونیاش شود. ظاهراً و به این معنا زمانی که باز به زندگی برمیگردد. غیر از این، تفسیر جزئیات هم هیچ کمکی به مشخص شدنشان نمیکند. نه به این دلیل که عکسها و نوشتهها، اندوختههای شخصیاند، بلکه اینها در حقیقت همهی آن چیزی نیست که مینمایند. اینها نحوهی مراودهی من اند با دنیا. شبیه به تجربهی مرگ؛ عمومی اند، به این دلیل ساده که در دسترس همه است و هرکس تجربهاش میکند شخصیاند، چون (این مرگ) تجربهی من و در مالکیتمن است، تنها برای من اتفاق میافتد و همه کس در مرگ تنهاست.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.