نیازی نیست که حتما مناسبت خاصی پیش رو داشته باشیم تا بهانهای باشد برای تزیین میز ناهارخوری. تزیین همیشگی میز ناهارخوری میتواند به راحتی تغییری بزرگ در دکوراسیون بخش نشیمن باشد و به میز ناهارخوری شخصیتی مستقل ببخشد.
میوهها با به همراه داشتن حس طراوت و تازگی و طیف رنگهای گرم و درخشان خود میتوانند ترکیبی از رنگهای مات و سرد را نجات دهند و حس صمیمیت و سرزندگی را به فضا منتقل کنند.
بسیاری از افراد ترجیح میدهند حال و هوای فضای خود را به فصلی که در آن هستند نزدیک کنند. اگر شما هم جز این دسته از افراد هستید، کافی است که در ابتدای هر فصل با قرار دادن ظرفی از میوههای نوبر آن، حال و هوای فصل را به خانه بیاورید تا با صرف کمترین هزینه و انرژی به دکوراسیون خود رنگ و طرح جدیدی را اضافه کردهباشید.
در نهایت اینکه جدا از همه صحبتهایمان در باب دکوراسیون با میوه، اگر اهل میوه خوردن نیستید مطمئن باشید که با قراردادن ظرفی از میوههای خوشرنگ روی میز ناهارخوری یا اوپن آشپزخانه خیلی سریعتر به خوردن آنها میل پیدا میکنید.
برای اینکه آشپزخانهای به سبک معاصر داشته باشیم، طیف گستردهای از انتخاب در مقابل ماست. کافی است با توجه به سلیقه و بودجه خود، تغییرات لازم را در سه بخش مهم کابینت، لوازم و کفپوش اجرا کنیم.
کابینت
کابینت در آشپزخانه های مدرن به دو دسته قابدار”slab-style” و یک تکه”shaker-style” تقسیم میشود.
برای کابینتهای قابدار”slab-style” بیشترازانواع چوبهای قهوهای روشن و نسکافهای و برای کابینتهای یک تکه “shaker-style” از چوبهای روشنتر یا حتی سفید و رنگهای دیگر استفاده میشود.
طراحان این سبک علاقهای به استفاده از قهوهایهای تیره که بیشتر مناسب افرادی با ریسک پایین بودند، را ندارند.
طرحهای مدرن امروزی حول رنگهای سفید و روشن میچرخند زیرا چنین رنگهایی فضا را بزرگتر و نورانیتر نشان داده و حس پاکیزگی را به ببیننده القا میکنند.
لوازم خانگی
پیشنهاد من برای لوازم آشپزخانه، انتخاب آنها ازمیان متریالهایی مات یا استیل و با رنگهای سیاه یا سفید است.
البته اگر مثلا شما عاشق رنگ زرد هستید، منعی در استفاده آن ندارید. برای آشپزخانههای مدرن کافی است که وسایل شما کارآمد باشند تا در انجام هرچه راحتتر امور آشپزخانه به شما کمک کنند.
کفپوش
یکی از مزایای آشپزخانههای مدرن کفپوشهای متنوع آن است. در این دست از آشپزخانهها تقریبا از هر متریالی برای کف میتوان استفاده کرد اما چگونگی اجرای آن و هماهنگی آن با کابینتها و سایر فضا بسیار مهم است.
انواع موزاییک و سرامیک، بتن، پارکت، سنگ و حتی الیاف بامبو گزینههایی مطلوب برای کف آشپزخانههای مدرن هستند.
به معنای کلی، حمام یک از اتاقهای خانهاست که برای فعالیتهای بهداشتی از آن استفاده میشود.
حمام ممکن است در خود توالت، میز آرایش، کمد نگهداری منسوجات یا حتی حوضچه آب بههمراه گیاه داشتهباشد، اما به صورت عمومی از یک دوش یا وان و گاهی سینک روشویی تشکیل میشود.
در این پست با master bathroom یا به عبارتی حمام خواب اصلی آشنا میشویم.
ورود به master bathroom از طریق اتاق زوجین امکانپذیر است و میتواند شامل وان، دوش، توالت و سینک روشویی به تعداد یک یا دو عدد از هرکدام باشد.
امروزه این شکل از حمامها به یکی از فضاهای ثابت در طراحی خانههای لوکس تبدیل شدهاست، این بدان معنی نیست که نمیتوان در خانههای کوچک هم به نوعی از این شکل طراحی استفاده کرد، زیرا کارایی این فضا که حمام و توالت را در کنار هم دارد و در عین حال میتواند دو نفر را پذیرا باشد، دلیل قانعکنندهایی برای استفاده از آن توسط علاقهمندانش است.
در بعضی از مناطق اروپا، آمریکای لاتین، خاورمیانه، شرق آسیا یا چین در کنار توالت اصلی از bidet هم استفاده میشود تا فرد بتواند برای بهتر تمیز کردن ناحیه تناسلی از آن استفاده کند. همین امر موجب شده که طراحان گاهی از bidet هم در master bathroom استفاده کنند تا ترکیبی کاملتر را به نمایش بگذارند.
برای طراحی چنین حمامی باید به چند نکته مهم دقت کرد.
از آنجا که این حمام برای استفاده یک زوج ساخته میشود، ترجیح بر این است که از دو سینک روشویی استفاده شود تا افراد همزمان بتوانند از حمام استفاده کنند.
نکته مهم دیگر این است چه متراژی را برای انجام این کار در نظر میگیرید. در این مورد علاوه بر اینکه باید فاصله اجزا را به صورت قابل عبور و مروری انتخاب کنید، بهتر است از فضای مربع استفاده کنید تا علاوه بر کارایی بالا، زیبایی را هم به طرح خود اضافه کنید.
اگر قصد طراحی یک master bathroom مدرن را دارید، نباید استفاده هوشمندانه از سنگهای تیره، آینه، اکسسوری تزئینی و نورپردازیهای موضعی را فراموش نکنید.
بهتر است در چنین فضایی از یک میز آرایش مجزا، کمدهایی برای نگهداری حولهها، پارچهها، لوازم کمکهای اولیه و دارو استفاده شود تا هر چه بیشتر از فضای به وجود آمده در کنار اتاق خواب بهره ببریم.
برای اطلاعات بیشتر درباره اندازهگیری درست فضای master bathroom به آدرس زیر بروید.
از زمانی که زنان نیز به همراه مردان، شغلهایی خارج از خانه را انتخاب کردند، مساله صرفهجویی در زمان برای انجام کارهای منزل معنایی تازهایی به خود گرفت.
افراد به آشپزخانههایی کارآمد نیاز داشتند تا بتوانند زمان کمتری را برای انجام امور آشپزخانه و در عوض زمان بیشتری را برای در کنار خانواده بودن صرف کنند.
این گونه شد که معماران و دکوراتورها از دید دیگری به مساله آشپزخانه و جوانب توجه کردند.
در اولین قدم، دیوارها برداشته شدند و رنگ و نور به آشپزخانه راه پیدا کردند تا افراد کمتر احساس خستگی کنند ودر عین حال بتواند در جریان اتفاقات خانه نیز باشد.
با بروز چنین تغییراتی در سلایق افراد، طبیعی بود که به اقتضای زمان و جغرافیا چندین سبک برای آشپزخانه و فضاهای مرتبط با آن به وجود بیاید.
شاید این حرف اشتباهی نباشد که بگوییم با ظهور طراحیهای معاصر بود که از آشپزخانههای سنتی کاملا فاصله گرفتیم و به آشپزخانه به عنوان بخشی مستقل در خانه که نیاز به طراحی دکوراسیون دارد، نگاه کردیم.
حالا در این مرحله هر بخش از آشپزخانه مهم محسوب میشود، زیرا محل تجمع کل خانواده و حتی گاهی مهمانان نزدیک است. دیگر حضور میزهای بزرگ در آشپزخانه که هم میزغذا و هم میزکار محسوب میشدند، عجیب وغیرطبیعی به نظر نمیآمد.
“آشپزخانههای معاصر” در طول زمان تغییرات بسیاری کردند اما خصوصیات اصلی خود همچون استفاده از سطوح براق، خطوط صاف و برخورداری از فضایی بین سنتی و مدرن بودن را از دست نداند.
کم کم طراحان به تکمیل این سبک پرداختند و جزئیات بیشتری به آن اضافه کردند. همه این جزئیات و بخشهای مختلف این سبک صرفا یک مقصود دارند و آن “کارآمدی فضا برای اعضای خانواده” است.
یکی از جذابترین بخشهای آشپزخانه معاصر “کابینتهای طرح جزیره” بودند که امروزه نیزعلاقهمندان بسیاری دارند.
انتخاب اسم “جزیره” به این دلیل بود که کابینتها فضایی بین آشپزخانه و نشیمن را اشغال میکردند ولی از طرفین به هیچ دیوار وصل نبودند و میتوانستند در لحظه چندین نیاز مهم را برآورده کنند.
آنها در عینحال که به عنوان میزغذا و کار استفاده میشدند، در خود کابینتها و کشوهایی برای ایجاد فضای بیشتر برای وسایل نیز داشتند و از همه مهمتر اینکه کاملا نامحسوس فضاینشیمن را از آشپزخانه جدا میکردند.
همانطور که گفتم “آشپزخانههای معاصر” هرگز محبوبیت خود را از دست نداند و با توجه به نیازهای روز ارتقا پیدا کردند تا خصوصیت کارآمدی خود را حفظ کنند.
اگر شما نیز از طرفداران این سبک هستید، پست بعدی من را که در آن راهکارهایی برای ساخت این سبک از آشپزخانه را توضیح دادهام از دست ندهید.
از انواع صندلیهایی که توانسته است تا سالها جایگاه خود را در میان اولین انتخابها برای دکوراسیون داخلی حفظ کند، میتوانم از”fauteuil” نام ببرم.
این سبک از صندلی را در ایران با عنوانهای سادهایی مانند “کلاسیک” ، “آنتیک” و یا “سلطنتی” میشناسیم. عنوانهایی که متاسفانه به هیچ وجه گویای یک خانواده مشخص از صندلیها نیستند.
“fauteuil” که از زبان فرانسه میآید به معنی “تودوزی شده راحتی” است که اشاره به صندلیهایی با بدنی چوبی دارد. این صندلیها عموما در قسمتهایی مانند تاج، دسته و گاهی پایهها، حجاری شدهاند.
در طول سالیان این صندلی که گاهی منشا طراحی آن را از فرانسه و آلمان میشناسند و گاهی ریشههایش را در طراحیهای هندی جستجو میکنند، با انواع پارچههای گرانبها همراه میشدهاند و در قصرها به عنوان آثاری گاهی صرفا زینتی به کار میرفتند.
یکی از تفاوتهای “fauteuil” با سایر صندلیهای اینچنینی در نشیمنگاه عریض و دستههای راحت آن است که اگر فردی به مدت طولانی برای امری رسمی روی آن بنشیند، به هیج وجه حس ناراحتی نکند.
برخلاف قدمت و ظاهر قدیمی “fauteuil” ، این صندلی همیشه الهامبخش طراحان صندلیهای راحتی بودهاست.
بیشتر صندلیهای امروزی، مثلا بعضی از نمونههای آیکیا Ikea به نوعی بر اساس الگوی اولیه این خانواده از صندلیها طراحی شدهاند .
این نوع از صندلیها معمولا از پارچههایی ظریف و گرانقیمت و گاهی با طرحهایی پرزرق و برق که سازگار با بعضی از سلایق نیستند، ساخته میشوند.
اگر این مساله در مورد شما هم صدق میکند، به راحتی میتوانید صندلی مخصوص خود را بسازید، کافی است که پارچه مورد نظر خود را متناسب با سایر دکورتان انتخاب کنید و حتی از رنگ مورد علاقهتان برای پوشاندن رنگ چوب استفاده کنید تا یک صندلی منحصربفرد اما راحت و زیبا داشته باشید.
این روزها استفاده از مبلهای “چسترفیلد” که بیشتر با عنوان “چستر” میشناسیم، بسیار مرسوم شدهاست اما این در حالی است که تاریخچه این خانواده از مبلها بسیار قدیمیتر از طراحیهای تغییریافته امروزی آنهاست.
اولین طراحیهای این شکل از مبل به فلیپ استونهوپ Philip Stanhope از خاندان چسترفیلد و در اوسط قرن 18 میلادی برمیگردد. ایده اولیه استونهوپ در هنگام طراحی “چسترفیلد” برگرفته از حس راحتی و در عین حال خراب نشدن فرم لباس فردی بود که بر این مبل مینشیند.
طرح اصلی “چسترفیلد” که از پشتی کوتاه و دستههای تنومند با دکمه دوزیهای عمیق تشکیل شدهاست، کمتر دچار تغییر شده اما بخشهایی مثل نوع پارچه، رنگبندی و فرم بعضی خطوط به مرور زمان تغییر کردهاند تا طیف گستردهتری از مخاطبان را به خود جذب کنند.
نمونههای قدیمی این مبل در ابعاد بزرگ و بیشتر اوقات با پارچههای چرمی و مخملهای تیره برای گوشهایی از سالنهای بزرگ طراحی میشدند تا حسی قوی و اثرگذار از خود به جا بگذارند و حس تمایز ناخوشایندی با دکوراسیون اطراف خود ایجاد نکنند.
اما همانطور که گفتم طراحان دست به ساختارشکنیهایی زدند، از جمله اینکه آنها را در ابعاد کوچک و با رنگهای متفاوتتری طراحی و اجرا کردند.
حالا دیگر “چستر” میتواند نقطه مرکزی یک خانه باشد و علاوه بر چرم با انواع دیگری از پارچهها دیده شود. پارچههای لطیف و گاهی با رنگهای روشن علاقهمندان زیادی را به تهیه “چستر” ترغیب میکند.
“چستر” به راحتی میتواند در فضا ترکیبی از حسهای لوکس قدیمی و در عین حال سادگی و زیبایی طرحهای امروزی را ایجاد کند.
مهم نیست که فضای شما خانه یا محل کارتان باشد، یک “چستر” خوب میتواند با هر ترکیبی همراه شود و زیبایی فضا را دوچندان کند.
“چستر” را میتوان با قیمتهای متفاوتی در بازار یافت. حتی اگر شما یک چستر قدیمی با روکش چرم دارید، نیازی نیست که نگران عوض کردن رویه آن باشید، کافی است که از کوسنهای پارچهایی و شالهای مبل بافتدار برای اضافه کردن حس گرما و تغییر حالوهوای رنگی آن استفاده کنید.
با من در پستهای بعد همراه شوید تا بیشتر درباره طراحیهای ماندگار اثاثیه منزل صحبت کنیم.
بعد از صحبتهای فراوانی که در باب رنگها داشتیم زمان آن رسیده که درباره مفاهیم تئوری آنها نیز بیشتر بدانیم.
در واقع این تئوری رنگها و درک کارکرد چرخه رنگ و خصوصیات منحصر به فرد آنهاست که به ما در انتخاب ترکیبی بینقص و تحسین برانگیز کمک میکند. از همین رو میخواهم در قالب 10آیتم اصلی این کارکردها را معرفی کنم.
1-چگونه از چرخ رنگ استفاده کنید
یادگیری چرخه رنگ شبیه به یاد گیری بازیهای دوران کودکی است. بسیار ساده و آسان میتوان قواعد اولیه این بازی را آموخت و به کمک آن ترکیبهای بسیاری را از یک چرخه رنگ خارج کرد.
در واقع چرخ رنگ یک نمایش بصری را ارائه میدهد، نمایشی که در آن میبینیم که کدام رنگها به راحتی با هم ترکیب میشوند. بیشتر چرخههای رنگی که منتشر شدهاند و مورد استفاده قرار میگیرند شامل 12 رنگ هستند. این در حالی است که سایههای تشکیل شده از آنها میتوانند تا بینهایت گسترش پیدا کنند که به صورت معمول قواعدی که بر این 12رنگ حاکم هستند درباره سایههای آنها نیز صدق میکنند.
راههای دسترسی به این چرخه و سایههای درون آن به صورت دیجیتالی نیز وجود دارد، برای این کار میتوان به سایت Paletton رفت و به راحتی پالت رنگی استانداردی ساخت که کاملا منطبق بر قواعد تئوری رنگها است، این قابلیت برای آیفون نیز از طریق ColorSchemer برقرار میشود .
No Products
2-دستهبندی رنگهای
شاید این سوال پیش بیاید که چطور از 12 رنگ در چرخه رنگها صحبت میکنیم در حالیکه رنگین کمان که به نوعی چرخه رنگ محسوب میشود از 7 رنگ تشکیل شدهاست؟
اگر پست قبلی اینجا راجع به رنگها را خوانده باشید، میدانید که چرخه رنگ از سه دسته زیر تشکیل شده است:
رنگهای اصلی یا اولیه (قرمز، آبی و زرد) که از ترکیب رنگهای دیگر ساخته نشدهاند.
رنگهای ثانویه (نارنجی، بنفش و سبز) که از ترکیب رنگهای اصلی ساخته شدهاند.
رنگهای ثالثیه (سایر شش سایه دیگر) که از ترکیب رنگهای اولیه و ثانویه ساخته شدهاند.
این 12 رنگ میتوانند نقطه شروعی برای دکوراسیون فضای شما باشند.
کافی است که یکی از رنگها را انتخاب کنید و با رعایت قواعد چرخه، سایر رنگهایی که با آن ترکیب خوبی را به نمایش میگذارند، انتخاب کنید.
3-ایجاد رنگهای جدید با استفاده از رنگهای خنثی
هنگامی که یک رنگ پایه را انتخاب کردید به راحتی میتوانید از ترکیب آن با رنگهای خنثی به سایههای کمرنگ یا پرنگتری از همان رنگ برسید. در طراحی داخلی، برای چنین اعمالی از عناوینی مانند فام tint، سایه shade و تُن tone استفاده می شود.
فام: عمل روشن کردن رنگ با اضافه کردن سفید.
سایه: عمل تاریک کردن رنگ با اضافه کردن سیاه.
تن: عمل ملایم و مات کردن رنگ با اضافه کردن خاکستری.
هنرمندان و فعالین این حوزه معمولا از امکانات دیجیتالی که در دسترس دارند برای انجام چنین کارهایی استفاده میکنند این در حالی است که مخاطبین عادی هم میتوانند تا حدی به صورت چشمی این کار را انجام داده و انتخابهایی نهایی خود را داشته باشند.
4- درک دمای رنگ
درک دمای رنگ را میتوان از طبیعت آموخت.
برای مثال خورشید، آتش، خون و خاک، همه نشانههایی از گرما و جنب و جوش همراه خود دارند. به چنین رنگهایی مانند قرمز و زرد و نارنجی، رنگ گرم میگوییم، رنگهایی که باعث ایجاد شور و هیجان و زمینهساز حس صمیمیت شده و در عین حال باعث تحریک اشتها و تمایل برای مکالمه میشوند.
درمقابل آسمان، دریا و جنگل پر از احساساتی همچون آرامش و سکون هستند. به چنین رنگهایی مانند سبز و آبی، رنگ سرد می گوییم، بیشتر افراد در چنین فضاهایی تمایل به استراحت و سکوت دارند.
برای اینکه از قابلیتهای چنین رنگهایی به نحو احسن بهره ببریم لازم است که با عملکرد آنها در فضا آشنا شویم. برای مثال رنگهای گرم فضا را کوچکتر و رنگهای سرد فضا را بزرگتر نشان میدهند. با دانستن چنین نکاتی ما میدانیم که برای چه فضایی، چه رنگی مناسبتراست.
5- طرح رنگی تکمیلی
استفاده از رنگهای مکمل سادهترین روش برای ایجاد ترکیبی مناسب و استاندارد است. معمولا در چنین ترکیبی از یک رنگ به عنوان رنگ غالب در فضا و از رنگ دیگر فقط برای ایجاد نقاطی و کوچک و چشمگیر استفاده میکنند.
ترکیباتی مانند قرمز و سبز، آبی و نارنجی و یا زرد و بنفش که کنتراست بالایی با یکدیگر دارند است، اتنخابهایی مرسوم در دکوراسیون داخلی هستند.
رعایت نکاتی مانند استفاده متعادل و درست از این رنگها در کنار یکدیگر و استفاده از رنگ سفید به همراه آنها، میتوانند زیبایی هر چه تمامتر ترکیب شما را تضمین کنند.
در پست بعد 5 آیتم باقیمانده در این زمینه را بررسی خواهیم کرد.
در دو پست قبل درباره خصوصیات دکوراسیون به سبک اسکاندیناوی و وجه تمایز این سبک با سبکهایی مانند مینیمالیسم و مدرن به طور کامل صحبت کردیم. اما فکر میکنم که به عنوان آخرین بخش از پرونده اسکاندیناوی شاید بد نباشد که لیستی را در اختیار شما بگذارم تا اگر به این سبک علاقهمند هستید به راحتی بتوانید آن را در فضای خود به صورت عملی به اجرا درآورید.
در اینجا من ترجیح دادم که این لیست را براساس تجربیات Staffan Tollgard که دکوراتوری حرفهایی است و به خوبی این سبک را میشناسد، بسازم.
این دکوراتور عقیده دارد که در این سبک تغییر10مورد شناخته شده از جمله کف، فرم، رنگ و موارد دیگری که در ادامه خواهیم گفت، باعث میشود که بتوانیم روح اسکاندیناوی را به فضای داخلی خود هدیه کنیم.
کف
برخلاف سوئدیها که همیشه علاقه فراوانی به فرشها و موکتهای سرتاسری (Wall to wallcarpets) در خانه دارند، مردمانی که طرفدار سبک اسکاندیناوی هستند، از کفهای چوبی روشن برای نشیمن و اتاق خواب و چوبهای تیره برای سرویسهای بهداشتی، استقبال میکنند.
رنگ
قطعا دیوارهای سفید و پارچههای خاکستری یا آبی سرد از بخشهای جدانشدنی در این سبک هستند اما طراحان در عین حال به پارچههای رنگارنگی از ماریمککو و تزئینات خوشرنگی از جوزف فرانک هم علاقه دارند. ممکن است ترکیب این رنگها متفاوت باشند اما در واقع هر دوی آنها از نشانههای سبک اسکاندیناوی به شمارمیآیند.
مواد
یکی از عناصر مهم و جدانشدنی در سبک اسکاندیناوی، چوب است. آنها از چوب در پوشش دیوار، سقف و کف استفاده میکنند تا بافت و گرما را به خانه بیاورند. اگر از چوب های کاج و بلوط مات استفاده میکنید، میتوانید از جوهرهای مخصوص چوب استفاده کنید تا رنگی از خانواده زردها به بافت چوب بدهید.
فرم و خط
همانطور که در معماری این سبک استفاده از خطوط صاف و منحنی بدون هیچ تزئین خاصی مرسوم است، در مبلمان و سایر اثاثیه هم مبنای طراحی چنین خطوطی هستند.
عملکرد
طراحان اسکاندیناوی همیشه قبل از اضافه کردن یا ایجاد هر طرحی متناسب با این سبک، این سوال مهم را از خود میپرسند: آیا عملکرد این بخش آسان و بدون پیچیدگی است یا صرفا برای ئزئین است؟
پاسخ درست به این سوال مهم است که باعث شده که در نهایت این سبک به عنوان سبکی با مبنای بیشترین راحتی در عملکرد شناخته شود.
مبلمان
طراحانی از سبک میانهقرن مانند Hans Wegner, Alvar Aalto and Arne Jacobsen
بیشترین اثر را در طراحیهای مبلمان این سبک داشتهاند. مبلمان اسکاندیناوی برپایه استفاده از خطوط ساده، پارچههای خوشرنگ و چوبهای سبک، طراحی و ساخته میشود.
شومینه را در گوشه قرار دهید
زمستان در اسکاندیناوی بسیار سختتر ازسایر کشورهاست و در اکثر خانههای آنها استفاده از شومینه بسیار معمول است. بر خلاف بریتانیا که شومینه را در نقطه کانونی اتاق قرار میدهند، اسکاندیناویها شومینه را در گوشه اتاق قرار داده و گاهی برای زیبایی آن از ستونهای سادهایی که با کاشیهایی به سبک قرن نوزدهم تزئین شدهاند، استفاده میکنند.
سازگار با محیط زیست باشید
از آنجا که ساکنین حوزه اسکاندیناوی بسیار حامی محیط زیست هستند همیشه از مواردی مانند پنجرههای سه لایه، پمپهای حرارتی منبع زمین، عایقبندی مناسب برای دیوارها و سقفها را در طراحی داخلی خود بهره میبرند.
اتاق خارج / داخل را اضافه کنید
سوئدیها و سایر مردم حوزه اسکاندیناوی علاقه فراوانی به استفاده هر چه بیشتر از نور روز و فضای خارج از خانه را دارند. در همین راستا آنها همیشه فضاهایی خارج از چهارچوب اصلی خانه را به طراحی خود اضافه میکنند.
این چنین است که میتوان دید که فضاهایی همچون اتاقهای سراسر شیشهایی برای نشیمن و گاهی گلخانه یا طراحی تراسها و بالکنهای زیبا و کارآمد در آپارتمانها، جایگاه ویژهایی در طراحی آنها دارد.
بازگشت به لوازم جانبی
به مدتی طولانی سبک شلوغ و مجلل ویکتوریایی که جزئیات تزئینی زیادی همراه خود داشت مورد علاقه مردم اکثر کشورهای اروپایی بود.
این در حالیاست که این سبک هیچ طرفداری بین اسکاندیناویهای خلوت پسند که برای فضا و آرامش آن احترامی خاصی قائل هستند، ندارد.
امیدوارم که توانستهباشم این سبک را در حد مطلوبی معرفی کنم و دیگر اینکه شاید خالی از لطف نباشد که به سایت این دکوراتور اینجا سری بزنید و با بقیه پروژههای او که اتفاقا بیشتر به سبک اسکاندیناوی هستند، آشنا شوید.
شما ممکن است با شنیدن طراحی به سبک اسکانیدیناوی بلافاصله به یاد ساختمانهای آبی و زرد IKEA بیافتید، این در حالی است که که سبک اسکاندیناوی با خصوصیاتی ساده و مینیمالیستی با طیفی گسترده، یادآور کل محدوده شمال اروپا یعنی کشورهای دانمارک، نروژ، سوئد و فنلاند است و قدمتی بیش از ۶۰ سال دارد، سالی که در آن به صورت جهانی شناخته شد.
حالا که صحبت از مینیمالیستی بودن شد فکر میکنید چه چیزی میتواند این سبک را از طرحهای مینیمالیستی و معاصر و مدرن آمریکای شمالی متفاوت کند؟
واقعا چه چیز گیجکنندهایی بین این مفاهیم وجود دارد و طراحان چطور آنها را از هم تشخیص میدهند؟
شاید بد نباشد که قبل از شروع صحبت درباره سبک اسکاندیناوی، به بررسی تفاوتهای چند سبک رایج در قرن اخیر بپردازیم تا فضا برای فهم آنها روشنتر شود.
اگرچه اصطلاحات معاصر و مدرن امروزه ویژگیهای همپوشانی دارند،اما در واقع ژانرهای دو سبک با تاریخ و روشهای متفاوتی هستند.
معماری و سبک معاصر، به معنای واقعی کلمه، چیزی است که در حال حاضر ایجاد و تولید می شود. به این معنی که دائما در حال تغییر است. به همین دلیل کاملا طبیعی است که فکر کنیم سبک معاصر به هر سبک امروزی گره خورده و خصوصیات آن را در خود دارد.
سبک “مدرن” سبکی با طراحی استاتیکی (خاص) را توصیف میکند که با به وجود آمدن آن شکافی میان طراحیهای کلاسیک و امروزی که برمبنای کارکرد ماشینها و کارخانهها بود، به وجود آمد.
به عبارت ساده، طراحی مدرن به طول عمر سن ماشینی شدن روند تولید متصل شده، اما به طور معمول آن را به سالهای 1920 تا 1950 محدود میکنند.
یکی از دلایلی که این دو اصطلاح به طور متناوب استفاده میشوند و شاید گیجکننده باشند این است که بسیاری از ویژگیهای سبک مدرن در حال حاضر نیز محبوب هستند. بدین ترتیب، طراحی مدرن بخشی جدایی ناپذیر از طراحی معاصر امروز است.
قبل از اینکه وجوه تمایز سبک اسکانیدیناوی را توضیح دهم، از شما می خواهم به جدول زیر که به سادهترین شکل، دو سبک “معاصر” و “مدرن” را نشاندادهاست، دقت کنید.
مدرن
معاصر
*حضور گسترده پنجرههای شیشهایی با چهارچوب فلزی
*ایجاد پنجره در کنج دیوار ها
سفیدکاری نمای بیرونی
از متریالهای مختلف برای پوشش نمای بیرونی استفاده می شود.
رواج سقفهای تخت به جای شیروانی
رواج سقفهای تخت به جای شیروانی
*در این سبک برخلاف سبک های سنتی در هر گوشه ایی وسیله های دکوری نمیبینید.
*معمولا فقط یک یا دو رنگ به جز رنگهای روشن مانند سفید در این طراحی به کار برده میشوند.
طراحان این سبک به طبقه باز و ادغام آشپزخانه با ناهار خوری علاقه دارند تا فضایی راحت و قابل استفاده بسازند.
>مبلمان مدرن با حداقل دکوراسیون و استفاده از خطوطی ساده برای ایجاد حس آرامش در فضا، از کف شروع و و به سمت بالا میآید.
طراحان معاصر در طراحی مبلمان بیش از هرچیز به نمایش شخصیت و سبک شخصی خود و ایجاد فرم های منحصر بهفرد علاقهمند هستند.
من موافقم که طراحی اسکاندیناوی گاهی اوقات بسیار شبیه به طراحی مینیمالیستی و معاصر است.
این را نیز باید بگویم که شباهت بزرگ آنها در تلاش برای استفاده از خطوط بسیار تمیز و ساده و حذف کردن عناصر تزئینی غیر ضروری است، اما آنها در چند بخش تفاوتهای قابل ذکری دارند از جمله: رنگ، بافت و کفپوش
رنگ
پالت رنگی که طراحان اسکاندیناوی برای معرفی خود به دنیای معرفی کردهاند ترکیب از انواع آبی، خاکستری2های خنک و مات، سفید و کرم است.
این پالت تقریبا تبدیل به علامتی تجاری این سبک شده و به نظر میرسد که تبدیل به پالتی منعطف شده که بسیاری از افراد علاقه2مند به استفاده از آن شدهاند.
ممکن است که این رنگها هر کدام به صورت جداگانه در طراحیهای مینیمالیست آمریکای شمالی دیدهشوند اما استفاده از پالت ترکیبیی آن از ابتدا فقط منحصر به حوزه اسکاندیناوی بودهاست.
از آنجا که مردم و طراحان این منطقه خاص جغرافیایی به طبیعت نگاهی متفاوت دارند، طبیعی است که سعی میکنند تجلی هر چه تمام تری از طبیعت در محل زندگی خود داشته باشند و استفاده از رنگهای دریا، صخره، شن و برف کمک زیادی در این زمینه به آنها میکنند.
بافت
همانطور که گفتیم مردم کشورهای حوزه اسکاندیناوی عشقی عمیق و ریشهایی به طبیعت دارند. آنها در تمام طول سال حتی در روزهای سرد سعی میکنند فعالیتهایی مثل پیادهروی، دوچرخه سواری، شنا و حتی پیک نیک داشتهباشند تا هر چه بیشتر در طبیعت به سر ببرند.
طراحان هوشمند این حوزه با دانستن این نکته مهم، تمام سعی خود را میکنند تا هر چه بیشتر از حس مواد طبیعی مانند چوب، چرم، سنگ، شیشه و پارچههای بافتدار و خزها و پوستهای مصنوعی استفاده کنند تا روح طبیعت را به فضا منتقل کنند.
کفپوش
بر خلاف اینکه در خانههای آمریکای شمالی استفاده از فرش یک اتفاق طبیعی است، در اروپا به خصوص در حوزه اسکاندیناوی ترجیح بر استفاده از چوب ساده و سفید برای کف تا سقف و گاهی استفاده از پوست مصنوعی حیوانات به عنوان کفپوش است.
فهمیدن دلیل این علاقه آنها ساده است، از آنجا که این مردم علاقه زیادی به هر چه بازتر و روشن تر دیده شدن فضا دارند ترجیح میدهند از مبلمان و فرش کمتری در خانه استفاده کنند تا به این خواستهشان نزدیکتر شوند.
از دیگر روشهایی که میتوان از طریق آن به فضایی باز دست پیدا کرد، استفاده از کفپوشهای رنگ چوب مانند چوبهای توس و کاج و یا کفپوشهای سفید و خاکستری سرداست که اتفاقا بیشتر از هرجا در اسکاندیناوی رواج دارند.
امیدوارم که تا اینجا توانستهباشم شناختی ابتدایی برای سبک اسکاندیناوی ایجاد کنم. در پستهای بعد بیشتر درباره این سبک و نحوه اجرای آن در فضاهای داخلی صحبت خواهمکرد.